یه آزمون گردش مواد زدم که آخرش سرمو گذاشتم رو میز و گریه کردم. بابا سرمو نوازش کرد و گفت دفعه بعد بهتر میزنم. واقعا داشتم زیر بار افکار منفی خودم له میشدم. حس میکردم جزئیات رو یادم رفته و خب چاره ش مرور کتاب درسیه و من به این آگاهم. بهرحال، بعدازظهر دفع مواد میزنم ببینم تو اون چه جوریم و فردا هم مرور کتاب درسی.

ریاضی و فیزیک واقعااا خوبن. کاملا خستگیم درمیاد ولی شیمی رو هم باید رو زمان کار کنم به علاوه مرور جزئیات. 6تا درس آخر دینی یازدهم هم انگار طلسم شده بودو تست هاش رو نزذه بودم، یه جورایی تقصیر قلم چیه، چون من متن کتاب رو بلدم و میرفتم سر آزمون و 87 اینا میشد درصد و درنتیجه هی به تعویق مینداختم، خلاصه که دیروز و پریروز طلسمش شکست و خوندمش و تست زدم و الان خیالم کمی راحته.

باید موج دینی رو هم سفارش بدم و با اون مرور کنم. نمیدونم موج زیست روهم بگیرم یا نه! آخه بعد تموم کردن فاگو باید فصل آزمون رو بزنم و نمیخوام دور خودمو شلوغ کنم. تصمیم میگیرم به زودی.

 

PS: داشتم یک سری افاضات تو مهمونی دیشب درباره علم و رشته های علوم پایه و اینها می کردم و بحث قبلی درباره بورس و سهام و این چیزا بود، یکهو همه ساکت شدن و سرها چرخید سمت من، بعد برادرم با یک حالت کسل گفت: این مائده کلا همش تو همین خط هاست! :دی و بعد دوباره به بحثشون درباره بورس ادامه دادند. :)))))

3; میفرماد که: مست و گیجم، بیا منو از این وسط جمع کن!!

رو ,مرور ,هم ,کتاب ,تو ,کنم ,درباره بورس ,مرور کتاب ,رو هم ,و نمیخوام ,دور خودمو

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اتوماسیون صنعتی و ابزار دقیق آداک کنترل تامین تجهیزات اتوماسیون و ابزار دقیق در آشپزخانه‌تان با خیالی آسوده آشپزی کنید داداش های قدیم | نقد و بررسی بازی ها و برنامه ها آژانس مسافرتی مهندسی طور خانه زیبا سایت معرفی بازی های مختلف زبان برنامه نویسی کاتلین بهترین زبان دنیا سبزی ترش واش خرید و فروش ویلا